.:. بید قرمز .:.

می نویسم تا فراموش نکنم، که بوده ام.

.:. بید قرمز .:.

می نویسم تا فراموش نکنم، که بوده ام.

پدر بزرگها و مادر بزرگها و خونه های قدیمیشون

مادر بزرگ ها و پدر بزرگ ها برکتن. روابطشون هم با نوه هاشون خیلی قشنگه. خونه های قدیمیشون هم همینطور. اون وقتی که سر ظهر از یه محله قدیمی رد می شی که بهش می یاد ساکنان خونه مادر بزرگ و پدر بزرگ باشن یه بوی آب گوشت خوش مزه ای می یاد که به قول پسر دائیم دیگه شکم آدم داره به ادم فحش میده!! که چرا بهش رسیدگی نمی کنیم. یه خونه بزرگ با صفا، با یه تخته چوبی قدیمی وسط حیاط و یه بید مجنون بالای سرش. وقتی هم که عصرها حیاطو آب می پا شن بوی کاه گل بلند می شه و زیبایی های این طور خونه ها رو صد برابر می کنه. البته الان دیگه این طور خونه ها کمتره. مدتهاست که بتن جای کاه گلو گرفته. آپارتمان نشین شدن هم که دیگه زیبایی اون خونه های قدیمی و با صفا رو نداره. خونه های قدیمی دیگه کمتر به چشم می خوردن. اگرم از این خونه ها جایی پیدا بشه براش نقشه برج می کشنو از بیخو بن خرابش می کنن، طوری که وقتی از اون جا رد می شی، انگار نه انگار که یه روزی یه خونه هزار متری قدیمی اینجا بوده، خونه ای که صدای بازی بچه ها ازش می یومده و شادی رو به این خونه می اورده. خونه مامان بزرگه منو هم خراب کردن، البته نه به اختیار بلکه به اجبار. شهرداری پاشنه در خونه رو از جا کند تا بالاخره اونجا رو خرید. البته اون برای ساخت برج این کارو نکرد برای فضای سبز این کارو کرد. این خونه برای همه نوه ها خاطره بود،‌خاطره روز های قشنگه بچگی، خاطره ۷ سنگ بازی کردن با پسرهای فامیل که وقتی توپو می زدن بهمون خیلی درد می یومد! خاطره ی قایم موشک بازیها. خاطره اون حوض قدیمی که خیلی قشنگ بود. خاطره اون درخت گردوی کهنی که بابام می گن اینو یه کلاغ کاشته، فصل چیدنش که می شد همه نوه ها اونجا جمع می شدن و گردو می چیدن. خاطره سمنونی نذری که پخته می شدو همه فامیل اونجا جمع می شدن. اگه بخوام از همه خاطرات دوران بچگیم تو اون خونه بگم می شه مثنوی هفتاد من. پس همین جا دیگه ختمش می کنم.

خلاصه من که بزرگ شده اون خونه نبودم ولی خاطرات زیادی ازش داشتم.

من هم مادر بزرگها و پدر بزرگها رو دوست دارم هم خونه های قدیم شونو.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
افسر وظیفه شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:52 http://www.maalomolhal.persianblog.com

نمیدانم نوه های ما هم میتوانند خاطره ای از خانه پدر بزرگهایشان داشته باشند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد