.:. بید قرمز .:.

می نویسم تا فراموش نکنم، که بوده ام.

.:. بید قرمز .:.

می نویسم تا فراموش نکنم، که بوده ام.

هزار رنگ

زندگی هزار رنگ داره، گاهی اوقات اون قدر رنگ تیره اش رو به آدم نشون می ده که، بهشت آدم می شه همون جایی که یه روزی جهنمش بود! و این یعنی فاجعه.

 

نظرات 10 + ارسال نظر
عارفه سه‌شنبه 22 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 23:05 http://www.a17.blogsky.com

اره هزار رنگ داره. شایدم بیشتر، از هر رنگی یه سری تنالیته داره.
باید باهاش ساخت تا به بهشت برسی{ این یعنی فاجعه}

دیدت خیلی هنری شده. افرین.

فهیم چهارشنبه 23 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 02:13 http://talktoyou.blogfa.com

درخت من چی شده ؟ نگرانیم

ممنون از محبتت. فقط برام دعا کنین.

مسعود...(قلم) چهارشنبه 23 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 09:45

سلام...
این وبلاگ را بخوانید.
http://merajman.blogfa.com

رود آرام... پنج‌شنبه 24 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:28 http://merajman.blogfa.com

هر بهشتی را میشه جهنم کرد اما نه با تغییر رنگها بلکه با تغییر نگاهها و زاویه دیدها

پژمان جمعه 25 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 14:01 http://www.eemana.blogfa.com

اهوم ....
اوهوم ....

دختر ایرونی شنبه 26 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 09:30 http://www.dokhtar-e-iran.blogfa.ir

نمی دونم چی باید بگم!!! حرف حق جواب نداره

[ بدون نام ] شنبه 26 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 23:06 http://just-a-day.blogsky.com

سلام...
اوهوم... منم الان توی همون جهنمم...دعا کن واسم...
مرسی که بهم سر زدی...

کامران نجف زاده یکشنبه 27 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 13:53

گزیری ندارم که شعری بگویم

دل نازکت را به نحوی بجویم

بگویم که پشتم به خورشید گرم است

زمانی که گل می کنی روبرویم

وحالا در این قحطی آب واحساس

دلم را کجا -مثل دستم - بشویم؟

از اول تو بی پرده با من نگفتی

که بی پرده حالا من از خود بگویم!

من از تشنگی های خود با تو گفتم

واز مخزن بغض ها در گلویم

جواب تو تکرار تلخ عطش بود

و سنگی که لغزید سوی سبویم

گل لحظه ها را-به مفهوم مطلق-

اجازه ندادی کنارت ببویم

اجازه ندادی که چشمت بیفتد

به چشم سکوت من و های و هویم

وحالا.............

تو با برق الماس چشمت clickکن:

بمیرم؟ بمانم؟ بخندم؟ بمویم؟

***بهار-فرشته معصوم*** سه‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 13:59 http://www.sinlessangel.blogsky.com

سلام بید قرمز...
جمله خیلی قشنگیه...و البته قابل تامل...
آفرین...
با حرفای دلم به روزم.بعد یه مدت طولانی اومدم.
با امید اینکه تنهام نذاری.
با آرزوی بهترینــــــــــــــها:بهــــــــــــار

حرفهای ما هنوز ناتمام

تا نگاه می کنی وقت رفتن است

باز هم همان حکایت همیشگی...

لحظه ی عظیمت تو ناگزیر می شوم..!

آم...ای دریغ و حسرت همیشگی...

ناگهان چه زود دیر می شود...!!!

پژمان سه‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 15:02 http://www.eemana.blogfa.com

به روز شدم . نوشتت رو قبلن خونده بودم . ولی معنیش رو حالا دونستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد