ترم سوم ما هم با همه خوبی ها و بدی هاش گذشت. سه چهارمش تموم شد، موند یه چهارم دیگه اش که اونم تا چشم به هم بزنم تموم می شه مثل برق و باد و خاطرات این روزها فقط باقی می مونه.
این ترم ریاضی مهندسی داشتیم که این استاد ما بنده خدا خیلی بدخط بود. این قدر بچه ها تیکه بارش می کردن که گاهی اوقات دلم براش می سوخت! نمونه اش این بود که می گفتن:
استاد، شما بهتر بود می رفتنید دکتر می شدید آخه خطتون به دکتری بیشتر می یاد!
یا اینکه:
استاد، باید ۲ واحد خط شما رو پیش نیاز ریاضی مهندسی می کردن!
یا اینکه سر امتحان پایان ترم وقتی استاد گفت: خواهشن مرتب و تمیز بنویسید، یکی از پسرها گفت: استاد شما که ماشالله تبحر دارین!!
درس ریاضی مهندسی درس خیلی سنگینیه ولی خداییش استاد ادم صبوری بود با وجود همه این تیکه ها باز هم بنا به درخواستهای بچه ها یه مثال رو چند مرتبه توضیح می داد.
امتحانش هم در حد جزوه بود. البته هنوز نمره هاش رو نداده چون شنیدم درگیر تز دکتراشه. امیدوارم که برگه هارو هم خوب تصحیح کنه.
قالب نو مبارک خانومی
سلام...
ریاضی مهندسی درس بسیار زیبا و بدرد بخوریه...سخت نگیرید ...
ممنون که سر زدی! کاش همه ی درسها مثل ریاضی مهندسی هلو بودن.اونوقت بد خط بودن استاد رو میشد تحمل کرد.
راستی در مورد پست قبل اسم استاد دلاور بود یا دلاوری؟
اسم استاد دلاوری بود.
سلام
دوران دانشجویی خیلی دوران خوبیه . تا هنوز تموم نشده قدرشو بدون . بعدا متوجه میشی که لحظه به لحظه اش یه دنیا خاطره اس
موفق باشی
سلام...
عجب استادی که به روی دانشجو ها هم نمی آره!!
خوش به حالتون.
راستی ارشیو نوشته هات و دیدم یادم اومد که منم روزی از دی ماه ۸۴ با وبلاگ الهه باران شروع کردم...در واقع یک ماه بعد از شروع وبلاگ نویسیت.الان که می بینی بهارین شده به نا به دلایلی بود که کاش هیچ وقت پیش نمی اومد...با دیدن این آرشیوت دلم به حال آرشیو از دست رفته خودم سوخت...
امیدوارم وبلاگت و همیشه حفظ کنی...
موفق باشی
سلام هم استانی