آخرین روزهای سال ۸۶ رو داریم پشت سر می ذاریم. بوی عید می یاد. درختها جوونه زدن.
به روزهایی که پشت سر گذاشتم نگاه می کنم. و یه جمع بندی می کنم. سال ۸۶ تا الان برای من سال پر زحمتی بوده. سالی بود که توش چیزهای جدیدی تجربه کردم، سختی های کشیدم ولی چیزهای جدیدی هم یاد گرفتم و متاسفانه یه چیزهایی هم از دست دادم. تصمیم دارم برای سال جدید تو این روزهای باقیمونده از این سال یه برنامه ریزی بکنم هر چند که تو هر برنامه ریزی که من می کنم تا حالا نشده تا آخر برنامه عملی بشه! ولی یه تلاش دیگه می کنم.
این سه هفته ای که شمال بودم همخونه نیومد و یکی از دوستانم این سه هفته پیش من بود. این دختر این قدر شاد و پر انرژیه که باعث شد من تو این سه هفته کلی بخندم. خنده از ته دل. من تو این ۳ هفته بیشتر از یک سال گذشته خندیدم و این برام خیلی ارزشمند بود. و مطمئنم از خاطراتی می شه که هیچ وقت فراموش نمی کنم.
خوشحالم که خندیدی اونم از ته دل
ادم بعضی وقتا به این خنده ها بیشتر از هر چیز دیگه ای احتیاج داره
شاد باشی
چقدر خوبه که آدم برنامه ریزی داشته باشه، چیزی که من هیچ وقت نتونستم انجام بدم. امیدوارم سال خیلی خوبی باشه. و به دور از سختی های همیشگی.
سلام...
برای منم سال سختی بود...
خوبه که درختا شکوفه زدن...نشانه های برکتی است که هویدا میشه...
آدمای پر انرژی همیشه با ارزشند...به آدم انرژی میدن...
فکر کن وقتی دور و بر آدم پر باشه از این آدما! البته ... این حسام برا یه مدت محدودی انرژی رو میبره بالا (حسام نه ها!!! حس هام!:) )
سال جدید پر باری داشته باشی دختر درسخون متحول شده! ;)
خوبه که بهت خوش گذشته
همیشه خندون باشی
واقعا قدر این دوستایی رو که داری خیلی بدون.
مدتهاست که با دوستانم نخندیدم.
آپم.
بدو بیا که دعوتی