-
تکرار
چهارشنبه 19 آذرماه سال 1393 22:01
زندگی تکرار مکرراته. کاش زیباییهای زندگی همه اش تکرار می شد! اما دریغ که این تکرار سختی هاست که بیشتر به ذهن می مونه. اما، من قوی تر از اونی هستم که اجازه بدم این سختی ها منو از پا در بیاره، چون چند سال با سختی ها جنگیدم و روحم رو قوی کردم. برای هر سختی راهی هست باید اون راه رو پیدا کرد تا مشکل رفع بشه. بعضی وقتها هم...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 7 آذرماه سال 1391 18:41
خدایا از این همه صعود و سقوط روحم خسته است!
-
رها
سهشنبه 16 آبانماه سال 1391 21:34
وبلاگم جاییه که احساس می کنم طی چند سال با من بزرگ شده کلی خاطره خوب و بد تو خودش داره، هر چند که مدتی ازش دور بوده ام ولی هنوز دوستش دارم و گاهی اوقات دلم می خواد بیام اینجا و توش درد و دل کنم. بعضی وقتها دلم می خواد به هیچی فکر نکنم. دوست دارم ذهنم خالیه خالی باشه در هر دغدغه. فقط یه حس خوب باشه و رهایی. این حس ها...
-
این روزهای من
یکشنبه 9 مهرماه سال 1391 22:44
۱. این روزها خوره خوندن ارشیو وب لاگ های قدیمی افتاده به جونم! خوندن ارشیو وبلاگ خانم حنا. از اون وبلاگ هایی بود که روزگار قدیم می خوندمش! خیلی دوستش داشتم. هر چند که این روزها کمتر می نویسه. اما خوندن نوشته های قدیمش هم برام دوست داشتنیه. الوچه خانم هم دوست دارم. ۲. این روزها زندگیم روزمرگی به خودش گرفته. پیش خودم که...
-
دلتنگی
دوشنبه 20 شهریورماه سال 1391 15:37
خیلی از گذشته ام فاصله گرفته ام. از ۸-۹ سال پیش، از روزهای قشنگ دانشگاه. از روزهایی که وبگردی رو شروع کردم. از روزهایی که با خوندن وبلاگها به ارامش می رسیدم و چه حس و حال قشنگی داشت برام اون روزا. دلم برای دوستای بی معرفت قدیمی دنیای واقعی تنگه. دوستایی که بعضی وقتها معرفت داشتن ولی این اخریا فقط بی معرفیشون برام موند...
-
...
شنبه 18 شهریورماه سال 1391 22:00
خدایا سلام هر چی هم که تو رو شکر کنم بازم کمه. خدایا امروز حالم خیلی خوبه. همه چی خیلی خوبه. خدایا شکرت خدایا قشنگی ها ی زندگی رو ازمون نگیر. خدا جونم دوست ندارم چشم باز کنم ببینم که این روزهای قشنگ مثه یه خواب شیرین بوده! خدایا تو تموم مراحل زندگیم بهم صبوری بده که با یه مسئله بی طاقت نشم و رو به چاه سیاه همیشگی ام...
-
اللهم صل علی محمد و ال محمد
چهارشنبه 28 تیرماه سال 1391 18:32
خدایا تو زندگی منو با چیزهای سخت امتحان نکن. طاقت ندارم. دیگه نمی تونم تحمل کنم. بعضی ها می گن سختی ها ادم ها رو می سازه ، محکم تر می شن ام من محکم که نشدم ضعیف هم شده ام. خدایا عاجزانه می خوام ازت که خارج از طاقتم برام قرار ندی.
-
...
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1391 17:22
امروز متولد شده ام. امروز چشمم به جمال این دنیا روشن شده! امروز اومدم تا همه زیباییها و به همراهش سختیهای این دنیا رو ببینم، لذت ببرم، تحمل کنم و به دوش بکشم. 28 سال ایا کمه یا زیاد؟ احساس مانوسی با این عدد ندارم هنوز برام راحت نیست که بگویم بیست و هشت سالمه. در عین حال امروزم به یک نگرانی همراه با امید برای اینده گره...
-
مادر
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1391 14:07
ای با محبت ترین ای صبورترین ای عاشق ترین ای دوست داشتنی ترین و ای عزیز ترینم روزت مبارک.
-
حسرت
سهشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1391 22:23
یه زمانی که "دوست" داشتیم و می خواستیم باهاش بیرون بریم اجازه نداشتیم! حالا که از این اجازه ها خبری نیست دیگه دوستی دوروبرمون نیست!
-
دوست
شنبه 2 اردیبهشتماه سال 1391 18:52
این روزها خیلی احتیاج دارم به یه دوست، دوستی که باهاش راحت باشم و بتونم حرف بزنم. درد و دل کنم تا شاید اما دریغ از یه دوست. دوستای قدیمی که خیلی بی معرفتن. می گن دوست هم دوست قدیمی. اما من که مدت هاست خیری ازشون ندیدم! (البته منظورو دوستای حقیقی هستن و نه مجازی)
-
زندگی
پنجشنبه 31 فروردینماه سال 1391 14:45
اکنون خودمو با ۱۰ سال قبل، مقایسه می کنم و ۱۰ سال آینده رو تجسم می کنم. ۱۰ سال قبل این موقع ۱۸ ساله بودم و داشتم برای کنکور مثلا (!)درس می خوندم. اونچه که تو این ۱۰ سال اتفاق افتاد، ورودم به دانشگاه بود در مقطع کاردانی و بعدش با دو سال تاخیر در مقطع کارشناسی ناپیوسته یه شهر دیگه که خودش پروسه ای بود از دوران سخت...
-
خواب
پنجشنبه 24 فروردینماه سال 1391 07:52
یه اس ام اس برام داده بودن که: وقتی ما رو می بینی به یاد چی می یفتی؟ منم این اس ام اس رو برای چند تا از دوستان و فامیل فرستادم. ۳ تاشون گفتن: خواب! از بس که من خواب الو م. هر کی منو می بینه یاد خواب می یفته! یکی دیگه هم گفته بود: ارامش! من همه چی دارم جز ارامش. البته ظاهر ارومی دارم اما یه درون نا اروم. که ظاهرم باعث...
-
فال حافظ
شنبه 19 فروردینماه سال 1391 08:17
ترسم که اشک بر غم ما پرده در شود وین راز سر به مهر به عالم ثمر شود نگرانی ها برطرف می شوند شاید بهتر باشد کمی خوددار باشید و فعلا چیزی از نگرانی خود بروز ندهید. خدایا بهم صبر بده و مشکلات پیش رو برام حل کن. خدایا خارج از طاقتم برام قرار نده. خدایا کمکم کن. خدایا جز تو کسی رو ندارم من همه توکلم به خودته. خداجون مرسی.
-
خونه داری
سهشنبه 15 فروردینماه سال 1391 19:03
خونه داری وقت و انرژی می خواد. برای اینکه یه خونه تمیز و مرتب داشته باشی و برای اینکه یه غذای خوشمزه درست کنی باید براش وقت بذاری. خیلی وقتها از عملکرد خودم در این زمینه راضی نیستم. خیلی سعی می کنم که شاغل بودنم خدشه ای به خونه دار بودنم وارد نکنه ولی بعضی وقتها واقعا نمی شه. مگر اینکه کلا عصرها خونه بمونم تا بتونم...
-
بهار
دوشنبه 14 فروردینماه سال 1391 15:04
تعطیلات عید هم تموم شد، و چه زود تموم شد! بعد از 14 روز که از بهار می گذره من تازه امروز بوی قشنگ بهار به مشامم خورد! نمی دونم چرا این قدر دیر!؟ بهار برام خاطرات قشنگی داره. امیدوارم این بهار زندگیم هم پر باشه با زیباییها، لبخندها و سلامتی.
-
هزار بار شکر
سهشنبه 8 فروردینماه سال 1391 13:44
نمی دونم چرا دلم گرفته، یعنی شایدم بدونم از کجا نشات گرفته ولی هر چی فکر می کنم می بینم ارزش نداره. دلم یه شونه می خواد که سرمو بذارم روشو گریه کنم و یه کم درد و دل، که شاید همه خستگی های این مدت رو از وجودم دور کنم. اما یه همچین شونه ای پیدا نمی کنم. احساس تنهایی می کنم، بر خلاف اینکه دورو برمو که نگاه می کنم می بینم...
-
بازگشت
شنبه 5 فروردینماه سال 1391 12:34
مدتهاست که از دوره وبلاگ نویسی من گذشته. به نظرم هر چیزی دوره ای داره. ولی علی رغم همه این ها امروز عجیب احساس نیاز کردم برای نوشتنِ، برای خونده شدن، برای درد دل کردن. هیچ وقت فضای این وبلاگ و حال و هوای اون روزهایی که اینجا می نوشتم تا تخلیه روحی بشم، تا اروم بشم رو یادم نمی ره. روزهایی که تو اینجا نوشتن و خوندن...
-
غدیر خم
یکشنبه 15 آذرماه سال 1388 10:38
خورشید چراغکی ز رخسار علی ست مه نقطه کوچکی ز پرگار علی ست هر کس که فرستد به محمد صلوات همسایه دیوار به دیوار علی ست عید همگی مبارک.
-
دردودل
یکشنبه 8 آذرماه سال 1388 22:33
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 چهار ماهه که دیگه سر کار نمی رم. کاری که پر از استرس باشه و با سیستم کاری مشکل داشته باشم برام عذاب اوره. برای همین تصمیم گرفتم که دیگه نرم. ولی کلاس زبان رو دارم ادامه می دم البته با توجه به وقفه ی سه ماهه ای که توش افتاد ولی دوباره شروع کردم. از...
-
...
یکشنبه 3 آبانماه سال 1388 18:08
همیشه از ۶ ماه دوم سال بدم می یومده و میاد. چون با کوتاه شدن روزها و ابری شدن هوا و اون بادهای پاییزی، دلم می گیره. افسردگی می یاد سراغم. و امسال هم که از شر فومن خلاص شدم ولی این هوا منو یاد اون شهر می ندازه. یاد دلتنگیهام. یاد شبهای بلند زمستونی که تنها کاری که می تونستیم انجام بدیم برای سرگرم شدن، به ناچار ورق زدن...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 21 شهریورماه سال 1388 14:08
من کلاْ آدم خیلی خواب آلویی هستم و اینو تو فامیل همه میدونن. از بچگیم همه بهم می گفتن تو باید عروسیت رو ظهر بگیرن!! عروسی که هیچی مراسم عقدم هم شب شد! با وجود همه خواب آلودگیا این شبهای قدر توفیق داشتم که برم احیا. امیدوارم که امشب هم خدا بهم توفیق بده و بتونم برم. تو ماه رمضون کولاک کردم از بس خوابیدم. صبح ها که تا...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1388 19:36
گاهی اوقات آدمها چه قدر عوض می شن. چه از نظر ظاهر، چه از نظر اعتقادی. دوستایی رو توی فیس بوک پیدا کردم که از زمین تا آسمون با اون شناختی که هفت سال پیش ازشون داشتم متفاوتن. واقعاً شرایط، زمان و مکان چه قدر می تونه تآثیر گذار باشه؟ خیلی وقتها فکر می کنم که خدا چه قدر صبوره!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 شهریورماه سال 1388 20:06
امسال ماه رمضان بدون صدای استاد شجریان حال و هوای ماه رمضان های سال های قبل رو نداره! پ.ن: ببخشید که این مدت نتونستم پست جدید بذارم. خیلی سرم شلوغ بود. و خیلی ممنون از همه دوستانی که تو پست قبل تبریک گفته بودن.
-
غلبه بر ترس
شنبه 20 تیرماه سال 1388 10:34
روزهای گذشته نوشتنم نمی یومد، یعنی نمی دونستم از چی باید بنویسم. گفتنی ها نه اینکه کم بود، اتفاقاً زیادم بود! ولی خوب اون چه که باید به ذهن می یومد برای نوشتن، نمی یومد. اگه بخوام از اتفاقات این مدت بگم که مسیر زندگیمو با یه نفر پیوند زدم! و وارد یه مرحله جدید از زندگی شدم. انتخاب برای مهمترین قسمت زندگی کار خیلی...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 6 تیرماه سال 1388 11:43
وقتی که همه توان و انرژیت رو صرف انجام کاری می کنی و نتیجه نمی گیری، همه ی خستگی کار بهت می مونه. و این باعث می شه برای قدم بعدی سست تر حرکت کنی. مثله یه دور باطل می مونه که هی بدوی ولی از اون همه دویدن نتیجه نگیری. و این خیلی بده. به یه همچین جایی توی کار رسیدم. خیلی خسته ام.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 30 خردادماه سال 1388 09:21
زندگی فراز و نشیب زیاد داره، مواقعی هست که این فراز و نشیب رو دیگران برامون به وجود می یارن! گاهی اوقات تو نشیب هاش هزینه زیادی رو پرداخت می کنیم. منظورم از هزینه فقط هزینه مالی نیست، هزینه عاطفی مواقعی خیلی گرون تر از هزینه مالی در میاد. چه قدر خوبه که تو رفتارها و برخوردهامون دقت کنیم که باعث نشیم یه عده یه همچین...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 12 خردادماه سال 1388 15:28
بودن با تو قشنگه، چون پاکیو معصوم، خندیدنت همه غم های عالم رو از دل آدم می بره. چه قدر دوست داشتم که تو همه این زیبایی ها،در اولین بهار زندگیت شریک می بودم، ولی حیف که فاصله زیادی بینمونه. ولی مهم نیست، مهم اینه که همیشه در یادمون هستی. تولد یک سالگیت مبارک عزیزم.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 خردادماه سال 1388 21:22
فان مع العسر یسرا، ان مع العسر یسرا پس با هر سختی البته آسانی هست، و با هر سختی البته آسانی هست. آیه 5 و 6 سوره شرح
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 7 خردادماه سال 1388 13:19
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پاییز نسپرده ایم چو گلدان خالی، لب پنجره پر از خاطرات ترک خورده ایم اگر داغ دل بود، ما دیده ایم اگر خون دل بود، ما خورده ایم اگر دل دلیل است، آورده ایم اگر داغ شرط است، ما برده ایم اگر دشنه دشمنان، گردنیم! اگر خنجر دوستان، گرده ایم! گواهی بخواهید، اینک گواه: همین زخمهایی که نشمرده...