۱. این روزها خوره خوندن ارشیو وب لاگ های قدیمی افتاده به جونم! خوندن ارشیو وبلاگ خانم حنا. از اون وبلاگ هایی بود که روزگار قدیم می خوندمش! خیلی دوستش داشتم. هر چند که این روزها کمتر می نویسه. اما خوندن نوشته های قدیمش هم برام دوست داشتنیه. الوچه خانم هم دوست دارم.
۲. این روزها زندگیم روزمرگی به خودش گرفته. پیش خودم که اینو می گم بعد می گم خدایا یه موقع نذاری پای ناشکری ها! روزی هزار بار شکرت رو می کنم به خاطر نعمت سلامتی که خودم و شوهرم و خونواده ام داریم.
۳. دلم یه تفاوت می خواد تو زندگی. شاید حس های این روزهام به خاطر اینه که چند وقته مسافرت نرفتم. دلم سفر می خواد.
۴. دلم چند تا کوزه گل خوشگل می خواد که هر روز بهش برسم و اب بهش بدم. هر چند که کمتر وقت دارم ولی واقعا دوست دارم که یه وقتی برای این کار بذارم.
۵. بعضی وقتها فکر می کنم که چه قدر زود ۲۸ ساله شدم!! انگار ۲۸ سالگی خیلی زیاده و من خیلی زود به این عدد رسیدم!