یه جورایی برای خودمون مستمع آزاد شدیم این روزها تو خونه ما هر کی برای خودش طی طریق می کنه، اون قدری که معنی خونواده رو کمتر می شه حس کرد!
صبح رفتم باغ رضوان(قبرستان اصفهان) یه سری به عزیزای از دست رفته بزنم. داشتم فکر می کردم کی نوبت من می شه. به قبرها که نگاه می کردم فکر می کردم که روی سنگ قبر من ممکنه چی بنویسن. ولی هر چی که بنویسن مهم نیست مهم اینه که من چه طوری می تونم اون ور جواب پس بدم.
من خیلی هم که سعی کنم اینجا بنویسم عمراً تعداد خطوط نوشته های یه پست من به پای تعداد خطوط نوشته های یه پست کیوان نمی رسه! عمو کیوان خداییش چه طوری این قدر زیاد می تونی بنویسی؟!
آره دمش گرم، خیلی می نویسه اینقدر زیاد که حس خوندنشون رو می گیره !!!
شاید کم نوشتن یه عیب باشه اما زیاد نوشتن هم هنر نیست
خبر خبر خبر
یک ربع سکه:
کادوی کسی که تا پایان مهر ماه درست حدس بزنه که ادامه رمان سی جی ام چی میشه...
1- نین گال چه جور شخصیتی داره؟
2- آیا مرد سیاهپوش زاییده تخیل این دختر چهارده ساله است یا خیر؟
3- نقش بارتو هاراس و مرد باغبان بارتیه و ویگو مورتنسن در داستان چه خواهد بود؟
با مراجعه به وبلاگ ما می توانید سه فصل نخستین این رمان را مطالعه فرموده و پاسخهای خود را در بخش نظریات وبلاگ ما ارسال کنید.
فراموش نفرمائید که آدرس وبلاگ و یا ایمیل خود را حتما درج فرمائید تا در صورتیکه برنده شوید با شما تماس گرفته شود.
----
در ضمن حتی اگر تمایل به شرکت در مسابقه هم نیستید بازم خوشحال میشیم که کار را مطالعه کنید. دوستتان داریم.
به قول قدیمی ها هر کی جدا جدا صلوات { چشمک }
امیدورام که سالهای طولانی زندگی کنی و از زنده بودن لذت ببری .
بعضی وقتا زیاد نوشتن مهم نیست پر بار بودن نوشته مهمه .میبوسمت نازنین