.:. بید قرمز .:.

می نویسم تا فراموش نکنم، که بوده ام.

.:. بید قرمز .:.

می نویسم تا فراموش نکنم، که بوده ام.

گواهینامه

بعد از چهار ماه و اندی که بابا برای تمدید گواهینامشون اقدام کرده بودن، هنوز گواهینامه نیومده بود، در صورتی که مال مامانم قبل از عید اومد!

یه بار بعد از عید رفتم دفتر خدمات ارتباطات گفتن دیر نشده می یاد!! ولی دیگه داشتیم شک می کردیم. گفتیم حتماً یه بلایی سر این گواهینامه اومده. گفتیم شاید پست آورده ما نبودیم. به همین دلیل بنده پاشدم رفتم پستی که تو خیابون قائمیه اس. از درش که می خواستم برم تو واااااااااااای که چه جمعیتی بود. زن و مرد قاطی وایساده بودن. نمی شد دو نفری از کنار هم رد شیم، باید اول صبر می کردیم اونایی که می خواستن، بیان بیرون بعد ما می رفتیم تو. این خیل عظیم جمعیت اومده بودن برای استرداد فیش موبایل، آخه یکی نیست بگه چرا اسم نوشتی!! خلاصه با بد بختی رفتم تو. رفتم از مسئول یکی از باجه ها که نسبتاً خلوت بود پرسیدم که کدوم قسمت باید برم. گفت برو طبقه بالا. خدا رو شکر بالا خبری نبود. وقتی جریانو برای مسئول اون قسمت گفتم اول آدرسو پرسید، بعد یه دفتر داد دستم گفت بگرد ببین اسمی که می خوای توش هست یا نه! حالا این دفتر چی بود؟! این همون دفترییه که پستچی وقتی نامه سفارشی رو میاره دمه خونه امضا می گیره ازمون! اینقدرم خوش خط نوشته بودن که من فقط دنبال شکل و شمایل اسم بابام بودم!!! هر چی گشتم پیدا نشد. آقای مسئول فرمودن که باید برین شهرک آزمایش! گفتم آخه ما از دفتر خدمات ارتباطات اقدام کردیم، شهرک برا چی؟! گفت پس اول برین اونجا شماره بارکد و ازشون بگیرین و برین پست نشاط، اونجا بهتون می گن که گواهینامه چی شده.

از قائمیه رفتم شیخ صدوق. مسیر رو هم طوری تنظیم کردم که دقیقاً همون طرف خیابون که دفتر هست ماشین رو پارک کنم که مجبور نشم عرض خیابونو طی کنم. وقتی رفتم تو ساختون دیدم یه برگه زدن که دفتر به آن طرف خیابان کوچه ... انتقال یافت! آی حرصم گرفت چون مجبور شدم عرض خیابونو طی کنم. وقتی رفتم و برای  خانمی که مسئول گواهینامه بود توضیح دادم گفت آقای فلانی!!! دیگه خانمه منو می شناخت، خودم خبر نداشتم! بعد برام توضیح داد که پدر شما پرونده نداشتن!!!! و ما تازه پریروز اصل مدارک ایشون رو برای تایید فرستادیم! گواهینامه می رسه هنوز دیر نشده. فکر کنین بابای من 33 ساله گواهینامه داره حالا می گن پرونده نداشتن!!!البته بعد از 33 سال تازه اولین بار بود که برای تمدید می رفتن!خلاصه بالاخره معلوم شد که گواهینامه چی شده که بعد از 4 ماه و اندی هنوز به دست ما نرسیده.

 

نظرات 4 + ارسال نظر
ارش پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 19:38 http://oab2.persianblog.com

شاید منظور پرونده درسی بوده

ارش پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 19:39 http://oab2.persianblog.com

سلام چطوری برنده مشخص شد.
ایا امکان داره برنده مسابقه شده باشی؟
خودت چی فکر میکنی؟/

شاه رح شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 11:44 http://roospigari.blogfa.com

گفتی عرض خیابون / دیروز می خواستم از عرض خیابون رد شم امید گفت ماشینو بپا دیدم ماشینی که میگه حدافل ۱۰۰ متر فاصله داره گفتم ببین امید اون ماشینی که تو می گی چراغ داره بوق داره یه آدم پشت فرمونش نشسته تازه ما کحا اون کجا / گفتم که یه چیزی یادم افتاد / گیر تده

تینا جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 18:00 http://www.tina-tanhaa.blogfa.com/

افسوس.... آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم... آن زمان که دوستمان دارند لجبازی میکنیم... و بعد... برای آنچه از دست رفته آه میکشیم
سلام من امدم کسی هست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد