.:. بید قرمز .:.

می نویسم تا فراموش نکنم، که بوده ام.

.:. بید قرمز .:.

می نویسم تا فراموش نکنم، که بوده ام.

زبل خان

زبل خان این جا، زبل خان اونجا، زبل خان همه جا!

آخ یادش بخیر، چه قدر این کارتونو دوست داشتم. چه قدر حال و هواش خوب بود. عاشقش بودم. کاش یه روز رو در سال اختصاص می دادن به اینکه کارتونهای دوره کودکی ما رو پخش می کردن. مطمئنم هر کدوم از اون برنامه ها برای ما یاد آور خاطره های زیادیه.

 

دوره ای که ما دبستان بودیم مدادهایی که تو بازار بود اغلب پارس مداد و ... بود و مثل حالا که رنگهای شاد و قشنگ نداشت که، بدنه مداد سیاه بود. یادمه همیشه ۳ یا ۴ سانتی متر از پایین مدادهای من خورده شده بود و رنگ نداشت! همیشه ام مامانم منو به خاطر اینکه ته مداد هام رو می خوردم دعوا می کرد. هر دفعه هم به من می گفت: آخه چرا ته مدادها رو می خوری؟! و من اصلاً یادم نمی یومد که کی خوردمش، برای همین هیچ وقت جوابی برای این سوال نداشتم!

نظرات 13 + ارسال نظر
سیب کوچولو شنبه 7 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 21:26 http://sibhavij.blogsky.com/

ولی ته مدادا خیلی خوشمزه بودنا... نه؟؟؟
چه روزای خوبی بودن اون روزا...هیییییییی....

پرسه شنبه 7 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 21:41 http://parsetoopastoo.blogfa.com/

اول ل ل ل ل ل!
نازی! منم مدادخور بودم ناجور!!!
از کارتونای اون روزا نگو که میرم تو رویا! ماه بودن ... من عکس خیلیاشو تو کامپیوترم دارم ... احتمالا تو یه پست بذارمشون ... اگرم دوست داشتی هر کارتونیو بگو عکسشو برات بفرستم!‌... من که هروقت نیگاشون میکنم جیگرم حال میاد! :)

عارفه شنبه 7 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 22:28 http://www.a17.blogsky.com

دو تا مطلب ذهن منو به خودش مشغول کرده!
اول اینکه من تو رو چه جوری می تونم از دوران گذشته بیارم بیرون . که اینقدر تو فکر اون موقع ها و کارتون ها نباشی
دوم اینکه خوردن ته این مدادا چه خاصیتی داشته ؟
شاد باشی
بوووووووووووووووووووووووووووووووس
بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس

خوردن ته مداد هیچ خاصیتی نداشته، فقط شاید من استرسهامو روش خالی می کردم و ناخاسته می خوردمش!

مامان دنی یکشنبه 8 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 03:58 http://daan2006.blogfa.com

چند سال پیش روز (کودک و تلویزیون) میشد بعضی از این کارتونها رو دید نمیدونم هنوز هم هست یا نه
اگه از من میپرسیدن چه کارتونی رو دوست داری ببینی میگفت مهاجران

فهیم یکشنبه 8 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 20:56 http://talktoyou.blogfa.com/

بید قرمز عزیز
منم حرفم همینه... بچگیتون رو نبازین...
ماهی سیاه کوچولو... بارباباپا... مداد رنگی ۲۴ تایی... بوی پاک کن... بوی مامان... یادگاری رو میز کلاس... پاک کردن تخته سیاه و مبصر...
خوب گفتی دوست من
سبز باشی

***بهار-فرشته معصوم*** یکشنبه 8 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 22:49 http://www.sinlessangel.blogsky.com

سلام عزیزکم...
خوبی گلم؟؟؟
با یه دردودل به روزم.بیا پیشم.خوشحال میشم.
با آرزوی بهترینـــــــــــها:بهــــــــــــار

یاس سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 05:31 http://gheddis.blogsky.com

سلام
یادمه یه کارتونی اون روزا میذاشت یه شخصیت داشت به اسم چوبین توی یکی از این قسمت ها داشتن چوبین رو کتک می زدن و من پای تلویزیون های های به حال چوبین گریه می کردم
اما کی دیگه الان کارتون نگا می کنه؟
لوازمالتحریر الان هم که دیگه ماشالا رنگ و لعابی داره واسه خودش
شاد باشی

گواش سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:12 http://guash.blogsky.com

گواش این‌جا... گواش اون‌جا

پیام سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 13:29 http://payamra.com

الان مدادهای رنگی واقعا خوردنی هستند !!!

آراز چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 14:29 http://araz86.blogfa.com

سلام.
وقت کردین به ما هم سر بزنین

شیما پنج‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 00:21 http://just-a-day.blogsky.com

یاد دوران کودکی همیشه دوست داشتنیه...
زیبا بود...!!!
مخصوصا قسمت مدادهاش...
با اینکه خیلی هم نگذشته اما همه چی عوض شده...
شاد باشی عزیز

قلم... پنج‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:06 http://sarneveshtman.blogfa.com

سلام...
باورت میشه من اصلا هیچ کارتونی رو زیاد دوست نداشتم!!!!!!!!!
بیشتر بازی های جمعی با بچه ها رو دوست داشتم....

winterman شنبه 14 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 22:56 http://lovewinter.blogfa.com

سلام ویه خسته نباشد برای شما
عجب مطلب باحالی گذاشتی یه حال وهوای عجیبی داره نمدونم بخندم یا گریه کنم و جدا یاد اون روزا بخیر دمت گرم خیلی باهاش حال کردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد