-
تغییرات در راستای گذر زمان
چهارشنبه 6 دیماه سال 1385 13:34
این نکته ذهن منو به خودش مشغول کرده که، آیا زمان، بیشتر باعث تغییر عقاید افراد می شه یا بیشتر باعث می شه که آدما خود واقعیشون رو نشون بدن، یعنی تغییری که در اثر گذر زمان می کنن بیشتر وابسته به کدوم یک از این دو مورده؟ هر چی فکر می کنم می بینم هر دو موردش درسته ولی اینکه کدوم درستتره رو نمی دونم!
-
اعترافات یلدایی
دوشنبه 4 دیماه سال 1385 08:54
بالاخره منم به بازی یلدا دعوت شدم. مد عزیز خیلی ممنون. 5 موردی که بهش اشاره می کنم همش اعتراف نیست، تعدادیشون آرزوهای منه! الف. اولین نمره تک ام رو کلاس چهارم دبستان از درس تاریخ گرفتم! (9.75-) خوب آخه روز قبلش ما رو برده بودن اردو، من نتونستم درس بخونم. البته نمرات تکی که من گرفتم در طول دوران تحصیل به تعداد انگشتان...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 3 دیماه سال 1385 11:33
این " یلدا بازی " حسابی همه جا پیچیده و دوستان عزیز مشغول اعترافات هستن! البته شاید بهتر باشه اسمش را بگذارم "یلدا بازی تا یلدایی دیگر".چون الان که از یلدای امسال گذشته ولی خوب دوستان همچنان مشغولن! خوب یکیم منو دعوت کنه، آخه دارم می میرم از حسودی!! خوب منم دل دارم!(حالا نیست من مطالب خیلی مهمی برای گفتن دارم که همه...
-
بت
شنبه 2 دیماه سال 1385 13:10
دوستان عزیزم هیچ وقت تو زندگیتون از هیچ کس بت نسازین، حتی اون کسی که خیلی قبولش دارین. من همیشه رو همه حساب وا می کردم و به نظرم همه همیشه خوب می یومدن تا یکی دو سال پیش، فهمیدم سخت در اشتباهم و کلی هم ضرر کردم به خاطر این خوش حسابیام! برای همین اون موقع بود که همه بتهایی که از آدمهای مختلف تو ذهنم ساخته بودم رو شکستم...
-
بسه!
جمعه 1 دیماه سال 1385 22:37
دیگه به هیچ کس اعتماد ندارم ... دیگه به هیچ چیز اعتماد ندارم، حتی به چشم های خودم... خدایا داری ما رو با چی آزمایش می کنی؟ می شه بسه؟! ...
-
شب یلدا
پنجشنبه 30 آذرماه سال 1385 14:47
شب یلدا مبارک امیدوارم که به همتون خوش بگذره.
-
به یاد دبیرستان
سهشنبه 28 آذرماه سال 1385 18:36
امروز خواهرم مسابقه ی بسکتبال داشت، منم باهاش رفتم باشگاه. یاد دوران دبیرستان خودم افتادم. یاد همه خاطراتی که با بچه ها داشتیم، حسابی دلم گرفت. چه زود گذشت اون موقعها. یکی از قشنگترین دوران زندگیم بود. اگه شما که داری این نوشته رو می خونی و دبیرستانی هستی، قدر این دوره رو بدون که دیگه بر نمی گرده.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 21 آذرماه سال 1385 09:42
خدایا منو از این برزخ نجات بده...
-
تولد بید قرمز
شنبه 18 آذرماه سال 1385 13:09
امروز یکسال از وقتی بید قرمزو کاشتم، می گذره. یعنی درخت من یک ساله شده. تو این یک سالی که گذشت خیلی مسائل برام پیش اومد. خیلی چیزها رو تحمل کردم. سعی کردم که قوی باشم، سعی کردم که ظرفیتمو در مقابل مشکلاتی که پیش می یاد بالا ببرم یه جاهایی موفق بودم یه جاهایی هم احساس کردم که داغون شدم از درون شکستم ولی دم نزدم! خلاصه...
-
تلاش
پنجشنبه 16 آذرماه سال 1385 21:40
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل که گر مراد نیابم به وسع خویش بکوشم یا علی مدد...
-
خاطرات سپیده
سهشنبه 14 آذرماه سال 1385 21:12
چند روزه که با وبلاگ خاطرات سپیده آشنا شدم. این چند روز کل آرشیوشو خوندم. واقعاً نمی دونم چی باید گفت. یه اتفاق ساده چطور می تونه زندگیه یه نفرو ۱۸۰ درجه تغییر جهت بده. و آدمو تو خیلی چیزها فرو ببره. و خیلی چیزها رو از آدم بگیره. منتظرم که سپیده بقیه خاطراتش رو بنویسه.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 14 آذرماه سال 1385 11:10
یه موقع هایی که عصبی و ناراحتم، گریه ام نمیاد که لا اقل سبک شم. و این خیلی بده. امروز از اون روزاس... دلم داره می ترکه...
-
وجدان کاری
دوشنبه 13 آذرماه سال 1385 13:09
اگه همه وجدان کاری داشتن، اون وقت دنیا گلستون می شد!
-
برف
یکشنبه 12 آذرماه سال 1385 10:00
اصفهان از برف پاییزی سفید پوش شد.
-
مرگ و زندگی
شنبه 11 آذرماه سال 1385 21:48
کاش مرگ و زندگیمون دست خودمون بود!
-
بلاگ رولینگ
پنجشنبه 9 آذرماه سال 1385 15:06
چرا بلاگرولینگ این قدر اذیت می کنه؟!! جناب بلاگ رولینگ اساس کشی می کنیما!!!
-
نه
چهارشنبه 8 آذرماه سال 1385 18:37
وقتی که "نه"(به فتح نون) می گیم، باید تحمل "نه" نشیندنو هم داشته باشیم!
-
فوضولی
یکشنبه 5 آذرماه سال 1385 09:02
من نمی دونم چرا ملت فضول شوهر کردن منن!!!! من بچه اصفهانم، اینم می دونم که اصفهانیها کلاً آدمای فوضولی هستن!! ببخشید، کنجکاو!. دختر هایی که هم سن و سال منین، و این پست منو می خونین، می شه بگین وضعیت ازدواج برای شما چه طوریه؟ خواهشن بگین که مال کدوم شهر هستین! ممنون.
-
جمعیت
پنجشنبه 2 آذرماه سال 1385 09:03
طبق آخرین سر شماری نفوس و مسکن که انجام دادن ۱/۴۹ جمعیت کشور را زنان و ۹/۵۰ را مردان تشکیل می دهند. من نمی دونم این شایعه از کجا شکل گرفته بود که جمعیت زنان بیشتره؟!!!!!
-
بحران
چهارشنبه 1 آذرماه سال 1385 18:25
از چند نفر آدم معتبر شنیدم که دانشگاه آزاد با بحران مواجه شده. می گن متقاضی کم شده. یکی می گه می خوان تا چند ساله دیگه دانشگاه های شهر های کوچیک رو جمع کنن! من نمی دونم اگه اینا با بحران مواجه اند خوب در این خراب شده رو وا کنن بگن بدون کنکور بیاین تو. پوستم کنده شده سر این کاردانی به کارشناسی! من جمعه امتحان دارم برام...
-
کنکور
چهارشنبه 1 آذرماه سال 1385 12:14
خنده تلخ من از گریه غم نگیز تر اســــــــت کارم از گریه گذشت است به آن می خندم امیدوارم که یه روزی تو این مملکت اضطرابی با عنوان اضطراب کنکور نباشه! خدایا یعنی می شه؟! دارم می میرم از استرس! انگار هیچی بلد نیستم. همه چی یادم رفته!
-
زمان
یکشنبه 28 آبانماه سال 1385 09:14
چه برای تثبیت و چه برای فراموشی مسائل زمان بزرگترین یاری کننده است.
-
خدایا شکرت
سهشنبه 23 آبانماه سال 1385 10:18
الان دارم می فهمم که خدا چه قدر دوسم داره! هیچ کارش بی حکمت نیست. همیشه برای من نشانه هایی قرار داده بود، که گاهی اوقات خودم سهل انگاری کردم تو دقت به این نشانه ها. ولی دیگه نمی خوام نسبت بهشون بی اعتنا باشم. خدایا منو ببخش اگه ناشکری کردم.
-
برف
دوشنبه 22 آبانماه سال 1385 20:27
دو روز که اصفهان داره بارون می یاد. و امروز این بارون به برف تبدیل شد. من یکی که کلی غافل گیر شدم. یادم نمی یاد که تو آبان ماه اصفهان برف اومده باشه. چند روز که کلی فعال شدمو صبح ها می رم پارک، کنار زاینده رود. به که چه هواییه. جای همگیتون خالی.
-
من می تونم...
یکشنبه 21 آبانماه سال 1385 12:37
قبلاْ می خواستم، اول به خودم ثابت بکنم که می تونم بعد به بقیه(یه عده خاص!) ولی الان به این نتیجه رسیدم که اول باید به بقیه ثابت بکنم که می تونم، بعد به خودم!
-
میم مثل مادر
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1385 08:05
دیروز رفتم فیلم"میم مثل مادر" رو دیدم. در عین زیبایی بار غم زیادی رو داشت. آدم وقتی این چیزها رو می بینه باعث می شه بیشتر فکر کنه و بیشتر به عمق فاجعه ای که تو جنگ ایران و عراق به سر خیلی از رزمنده های عزیز اومده پی ببره. اونایی که شیمیایی شدن.این صدام لعنتی با جوونای ما چه ها که نکرد.
-
قاطی پاتی
دوشنبه 15 آبانماه سال 1385 18:24
انگاری یه قفل گنده زدن به مخم. به هیچ نحوی کار نمی ده!!
-
سرماخوردگی
سهشنبه 2 آبانماه سال 1385 21:58
لعنت به این ویرویس سرما خوردگی. آدمو از پا در میاره. خلاصه اگه مردم حلالم کنین!
-
عیدتون مبارک
دوشنبه 1 آبانماه سال 1385 22:51
اول اینکه عیدتون مبارک. بعدش اینکه به سلامتی 4 شنبه و 5 شنبه هم که تعطیل رسمی اعلام شد. و خوب البته برای من و امسال من که اسباب خوشحالی فراهم شده. ولی خدائیش اگه بخوام از جنبه اقتصادی به این موضوع نگاه کنم باید بگم گند زدن به اقتصاد مملکت، آقا جان پکوندن! هدفشون همین بوده و هست؟ به 80% اش که رسیده بودن با اون فکر بکر...
-
فکر
جمعه 28 مهرماه سال 1385 15:58
خیلی سخت که آدم بخواد افکار خودش رو در اختیار بگیره. یعنی مانع این بشه که یه فکر خاص به ذهنش خطور نکنه! شاید بشه گفت اصلاْ غیر ممکن باشه. وقتی یه موضوعی به ذهنه آدم بیاد می تونیم مانع ادامه فکر کردن به اون بشیم ولی شاید نشه که مانع خطور فکر به ذهن شد. با همه سختیهاش شایدم نشدنش من می خوام این کار رو امتحان کنم. چون...